موسیقی پاپ برای هر فرهنگ و جامعه، میتواند میانگینی مناسب از سطح سلیقه آن جامعه را باشد. در واقع آنچه عموم مردم میپسندند یا دست کم فکر میکنند که زیباست، نوعی از موسیقی است که بتوانند با آن همزادپنداری کنند.
یکی دیگر از مؤلفههای موسیقی پاپ سادگی و پیوستگی شعر و ملودی است. به این معنی که مخاطب بتواند آن را زمزمه کند. متأسفانه سبک پاپ در کشور ما آنقدر تنزل پیدا کرده که بیش از آنکه جایگاهی برای افراد باسواد موسیقی باشد، فضایی بر جولان غیر حرفهایها و آثارشان شده و این پدیده تا جایی پیش رفته است که سال گذشته در حاشیه برگزاری جشنواره موسیقی فجر، داوران به تعداد زیاد کارهای سخیف منتشر شده در دو سال گذشته اعتراض کردند.
اما در این بین و البته گهگاه کاری منتشر میشود که امید برای بهتر شدن اوضاع را زنده نگه میدارد."عکس زمستونی تهران" البته با کمی تخفیف میتواند یکی از این آلبومها باشد. وجود نوازندگان برجسته کفه کیفیت این آلبوم را حسابی سنگین کرده است. بیشتر ترانههای آلبوم از انسجام خوبی برخوردار است به خصوص ترانه اول که تنظیم بسیار جذابی دارد، باعث شده تا شنونده را جذب کند.
دومین ترانه این آلبوم یک والس عاشقانه است. کلام اگرچه به شکوه ترانه نخست نیست اما همچنان خوب و قابل زمزمه است. ملودی و تنظیم قطعه بسیار شنیدنی است و البته همیشه انتظار نوازندگیهای درجه یک را باید در این آلبوم داشته باشیم.
"عکس زمستونی تهران" سومین قطعه این آلبوم است که حتی اگر نخواهیم آن را بیرحمانه نقد کنیم در بهترین شرایط میتواند یکی از معمولیترین قطعات این آلبوم باشد.
قطعه چهارم با حال و هوای راک و ریتم تندتر انتظار برای شنیدن ترانهای مناسب با این ریتم را برای شنونده ایجاد میکند، اما کلام شاید نیمی از این انتظار را برآورده میکند و همچنان سطح نوازندگی و تنظیم خوب این ترانه است که میتواند نقص کلام را تا حدی پوشش دهد و این را باید اضافه کرد که شنونده موسیقی در ایران بسیار درگیر کلام است و سختگیرانه قضاوت میکند.
آنچه در دیگر قطعات به گوش میرسد نیز کموبیش از همین کیفیت برخوردار است اما شاخصترین نکته این آلبوم خوانندگی آن است و به طور حتم تا به امروز که این یادداشت را مینویسم واکنشهای کاملاً منفی و کاملاً مثبتی دریافت کرده است. مقصودم این است که این آلبوم به احتمال زیاد تحلیل معتدل و میانهای نداشته است.
قبل از هر چیز باید کار خواننده را فارغ از شخصیت هنری و تخصص آن بررسی کرد و کامران تفتی فارغ از " کامران تفتی" بودنش استعداد و مایه خوانندگی را دارد و گواه این ادعا، ژوست بودن صدای او در اغلب اوقات این آلبوم است، اما اشکال در کنترل صدا و به اراده در آوردن آن است که محل ایراد میشود و این اصل مهمی در خوانندگی است.
در بیشتر قطعات کامران تفتی سعی میکند تا کلام را با احساس ادا کند تا علاوه بر موسیقی کلام، معنای آن نیز در نوع ادای آن به شنونده القا شود و به بیان سادهتر میشود گفت که کامران تفتی بیش از حد احساسی میخواند و این نوع خواندن توشه نامناسبی است که او از هنر بازیگری با خود آورده است. خواندن ترانهای که رنج و غم را همراه دارد نباید لزوماً منجر به گریه خواننده آن شود یا فریاد در یک ترانه اعتراضی نباید منجر به خراشیده شدن حنجره خواننده شود.
کامران تفتی از جنس صدای خاص بهرهمند است و نکته مثبت او این است که برخلاف عرف این روزها به جای صداسازی و تقلید، تمام تلاشش را میکند تا با صدای خود بخواند، اما ولخرجی در احساسات و عدم کنترل صدا و افتادن صدا در فضای بینی باعث شده تا عیار خوانندگی این کار آنچنان بالا نرود. شاید بشود به کامران تفتی توصیه کرد که تمرکز بیشتری روی تکنیک خوانندگی و کنترل صدایش داشته باشد و یا حتی این نقص در معرض تمرین با اساتید برجسته این حوزه قرار دهد.
اما نکته مهم دیگر این است که جمع شدن این مجموعه حرفهای در کنار هم میتواند برای یک خواننده گمنام و بااستعداد اتفاق بیفتد. اینکه فردی در بیش از یک رشته هنری استعداد داشته باشد و بخواهد در هر دو رشته فعالیت کند اصلاً جای نقد و اشکال ندارد اما کاش این امکان برای خوانندگان بااستعداد و گمنام نیز فراهم شود. به طور حتم اگر این مجموعه نفرات حرفهای کنار هم جمع شوند همیشه میتوانند کارهای ماندگار تولید کنند و در نهایت سطح و جایگاه موسیقی پاپ فعلی را ارتقا دهند.
آلبوم "عکس زمستونی تهران" به گواه تمام نکات بالا، آلبوم محترمی است و شنیدن میتواند لحظات ماندگاری را برای شنوندهاش بسازد.